» واژگان برز

همه | آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

واوولوشوندن

۰۶ شهريور ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
از بیخ کندن، حرکت دورانی برای جدا کردن شاخه درخت. ادامه مطلب

جوز قند

۰۶ شهريور ۱۳۸۹
[ ز  ِ ] به هلوی مخصوص پرز دار ( پ ُ ) پوست کنده شده و نیمه خشک که هسته آن را خارج نموده و مغز گردو یا دینارجه کوبیده شده به همراه خاک قند در داخل آن قرار داده و در آفتاب خشک نموده اند، اطلاق می ... ادامه مطلب

تنگز کردن

۰۵ شهريور ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
 [ ت َ گ َ ] به کار بردن اشیاء تیز و برنده در بالای دیوار به منظور جلو گیری از ورود افراد از روی دیوار را گویند. ادامه مطلب

دهره

۰۵ شهريور ۱۳۸۹
[ د َ ] وسیله ای شبیه تبر که برای قطع درختان استفاده می شود. ادامه مطلب

ور کردن

۰۵ شهريور ۱۳۸۹
[ و َ ] کشیدن غذا ، سر ِو کردن ، بیشتر برای خالی کردن آش از دیگ های گلی در سینی های مسی بکار میبرند { ( مَجمعه)=( سینی مسی بزرگ که لبه آن گنگره دار میباشد } . ادامه مطلب

جله باش

۰۴ شهريور ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
[ ج َ ]  زود باش . مخفف عجله کن. ادامه مطلب

چوم

۰۴ شهريور ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
[ چُ و ُ ] : وسیله ی است جهت خرد کردن گندم یا جو . این وسیله را به حیواناتی مانند اسب ، قاطر و الاغ می بستند و باحرکت گردشی حیوان بروی محصول اقدام به خرد کردن و جدا نمودن دانه از سفال و همچنین تبدیل ... ادامه مطلب

پیزور به پالان کسی تپاندن

۰۴ شهريور ۱۳۸۹ [ ۳نظر ثبت شده ]
 کنایه است از تعریف و تمجید از کسی که شایسته ى آن نیست. ادامه مطلب

مشله

۰۳ شهريور ۱۳۸۹
[ م َ ] اجتماع تعداد زیاد حشرات به خصوص مگس در یک جا. ادامه مطلب

بره

۰۳ شهريور ۱۳۸۹
[ ب َ ] چوبهای که برای آویزان کردن انگور استفاده می شود. ادامه مطلب

دو بیل کردن

۰۳ شهريور ۱۳۸۹
کندن زمین با بیل بلند آهنگری شده به ارتفاع حدوداً 40 تا 50 سانتیمتر بطوری که بیل مذکور طی دو مرحله از سطح زمین پایین میرفت ( بعضی مواقع ارتفاع عمق تا هفتاد سانتیمتر میشد ) این عمل کندن برای زمینهای ... ادامه مطلب

پرجال

۰۲ شهريور ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[پ َ ] حصار چوبی که به دور باغ یا باغچه کشیده می شود. ادامه مطلب

موریقه

۰۲ شهريور ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ مُ ق َ ]  ظاهرا" بر گرفته از کلمه قطره و یا مورچه میباشد . میزان کم ، مقدار ناچیز ، اندک . به اندازه قطره و یا اندازه مورچه  ادامه مطلب

پس رو

۰۲ شهريور ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ پ َ ] برو آن طرف,برو عقب ادامه مطلب

پورت زدن

۰۲ شهريور ۱۳۸۹
کپک زدن (بیشتر برای نان یا مواد خوراکی دیگر) ادامه مطلب

اُسَرْق

۰۲ شهريور ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
شکل شکسته شده ى کلمه ى استخر می باشد. ادامه مطلب

تنیکه بنده

۰۱ شهريور ۱۳۸۹
[ ت َ ب َ ] وسیله ای که با آن نان را به تنور می بندند. ادامه مطلب

گنه گنه

۰۱ شهريور ۱۳۸۹
[ گ ِ ن ِ ]  کم کم ، بمقدار ناچیز ، بیش از اندازه صرفه جویی کردن ، در مواردی نیز به افراد کنس ( ک ِ ) یا خسیس گفته می شود.  ادامه مطلب

دینارجه

۰۱ شهريور ۱۳۸۹
( لب لبو ) : مغز هسته زرد آلو ، بادام یا هلوی تلخ را که با فرایندی شیرین یا قابل مصرف مینمایند را گویند . فرایند شامل :1. جوشاندن در آب ، 2.مالیدن با سنگ مخصوص جهت جدا سازی پوسته از مغز ، 3.شستن در ... ادامه مطلب

بادیه

۰۱ شهريور ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
کاسه مسی بزرگ ، صحرا, بیابان, هامون, کاسه مسی, کاسه مسی بزرگ که از مس درست میکنند, طاس یا تاس هم میگویند.جمع : بوادی . ادامه مطلب


  << صفحه 21 از 28 | |<< << < ... 11  12  13  14  15  16  17  18  19  20  [21]  22  23  24  25  26  27  28  >   >>