» برزنامه

مار ...

۰۵ مهر ۱۳۹۲ [ ۱نظر ثبت شده ]
مادر بزرگم تعریف می کنه : اونوقتا که تو برز برق نبود شبا فانوس روشن می کردیم . خواهر شوهرم معصومه خانم ( خانم اقای غفاری ) خدا رحمتشون کنه اتاقی در اختیار ما گذاشته بودن تا چند روز از تابستونو اونجا ... ادامه مطلب

شرط بند متقلب !

۰۵ مهر ۱۳۹۲
به یاد دارم بیش از ده سال سن نداشتم و با خواهرم به تنهایی رفته بودیم برز پیش عزیز و آقاجون(آقا مهدی و مهری بیگم) .از اقبال خوبم خاله ی عزیزتر از جان با بچه ها و اون یکی عزیز و آقاجونم (ماشالله قاضی و ... ادامه مطلب

خرس خرس..!

۰۱ خرداد ۱۳۹۲ [ ۱نظر ثبت شده ]
سلام یه خاطره دارم از نوجوانی خودم ،شاید خالی از لطف نباشه. حدود سال 62 یا 63 بود من به همراه محمد عربزاده و برادرم مهران گوسفندان را به چرا به آب دراز بردیم. یه دفعه به سرمون زد با خودمون شوخی ... ادامه مطلب

****یادش بخیر****

۰۱ خرداد ۱۳۹۲
***********************************************یادش بخیر******************************************* یادش بخیر اون وقتها که عید میرفتیم برز همه عشقمون این بود که تا کسی نیومده زودتر بریم و گل بنفشه ها ... ادامه مطلب

باغهای پل در آتش...

۱۵ فروردين ۱۳۹۲ [ ۵نظر ثبت شده ]
خاطره ی از نوروز 92 در برز ما هم مثل اکثر برزیا چند روزی از نوروز 92 رو برز بودیم روز دهم عید بود که میخواستیم نهار بخوریم...اتفاقا نهار آبگوشت داشتیم..خیلی هم گشنه بودیم چون اونروز از صبح داشتیم ... ادامه مطلب

یادش بخیر عالم بچگی..

۲۸ بهمن ۱۳۹۱ [ ۴نظر ثبت شده ]
یاد روزگاری بخیر تو عالم بچگی تو این فصل چقدر دوست داشتیم بریم برزیادمه تابستونا تو فصل زردآلوکه میرفتیم برز بیچاره میشدیم اینقدر که کار بودمیرفتیم وسالی آقاجون یکی یک پیت حلبی کوچک که روش عکس قو ... ادامه مطلب

سیل...

۱۱ بهمن ۱۳۹۱ [ ۱نظر ثبت شده ]
سیل سال 35 که به سن ما نمی خوره، اما دو سیل دیگه یادمه.اولیش بچه بودیم تو عمارت بودیم، نزدیکای غروب بود، که دیدم دایی ایم با عجله اومد می گفت پاشید بریم خونه عزیزم (مادر مادرم معصومه طاهری) تو محله ... ادامه مطلب

مرز یا برز؟!

۱۱ بهمن ۱۳۹۱
************************** یه خاطره جالب از برز (مرز یا برز؟) ************************** (چندین سال پیش)توی تابستان یه روز به همراه دوستان که 1روزه به برز دعوت شده بودند از برز به تهران بازمیگشتیم ... ادامه مطلب

یاد خیلی چیزها بخیر...

۱۱ بهمن ۱۳۹۱
****************** یادش بخیر*******************1- یادش بخیر روزشماری میکردیم که امتحانات خرداد رو بدیم و 3 ماه تعطیلی رو بریم برز.2- یادش بخیر(نه این یکی یادش نه بخیر)جنگ بود و مدارس تهران تعطیل شده ... ادامه مطلب

یادش بخیر اون وقتها که عید...

۱۰ بهمن ۱۳۹۱
*********************************یادش بخیر*******************************یادش بخیر اون وقتها که عید میرفتیم برز همه عشقمون این بود که تا کسی نیومده زودتر بریم و گل بنفشه ها رو توی باغهامون بچینیم ... ادامه مطلب


  صفحه 1 از 3 | [1]  2  3  >   >>