» واژگان برز

همه | آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

شکمبه

۰۴ خرداد ۱۳۹۲
[ ش ِ ک َ ب ِ ] معده گوسفند ، همان سیراب و شیردون . ادامه مطلب

شیروشکر نخل

۰۵ فروردين ۱۳۹۲
 پارچه های سفید و سرخ که در تزئین نخل بکار میرود . ادامه مطلب

شلش ده

۰۵ فروردين ۱۳۹۲ [ ۱نظر ثبت شده ]
 [ش ُ ل ِ ش د ِ ]  امر به رها کردن چیزی؛ مثل طناب و کفه ، ولش کن . ادامه مطلب

شترقاس

۲۱ اسفند ۱۳۹۱
[ ش َ ت َ ر َ ق ّ ]  صدای افتادن درخت بروی زمین در زمان بریده شدن ، صدای شکستن شاخه درختان ، کشیده شدن صدا در زمان برخورد به علت تعدد شاخه و برگ . ادامه مطلب

شووی یایه

۱۴ آبان ۱۳۹۱
[ ش ُ و ُ و ( واو ) ی یه َ ]  حیوانی است شبیه موش با دمی جارویی و بزرگ ولی بزرگ تر از موش معمولی و کوچکتر از موش صحرایی بطوری که در نظر اول شباهتی به سنجاب و سمور دارد . محل زندگی این حیوان ... ادامه مطلب

شووله

۰۷ آبان ۱۳۹۱
[ ش َ و ( واو ) و ُ ل َ ] : نوعی آویز سنتی است که در قدیم برای دوری از چشم زخم به لباس نوزادان در قسمت راست سینه با نوعی " سنجاق قفلی " نصب می کردند تا همیشه در سلامت باشد ، همچنین بعضی از پیر زنان ... ادامه مطلب

شکر آب

۱۴ امرداد ۱۳۹۱
[ ش ِ ] کنایه از رفت و آمد ِ سرد همراه با ناخرسندی ، قطع رابطه دوستی ، دعوا ، مرافعه ، ( به هم خوردن دوستی بین دو نفر ) ادامه مطلب

شور مالن

۱۷ تير ۱۳۹۱
 شورکوبن ، نوعی ناسزا و نفرین است . کنایه از اینکه کسی بمیرد و برای شستن به مُرد شور خانه ( غسالخانه ) ببرندش ، { " مالن " یا " کوبن " در قدیم برای شستن البسه با زدن ضربه مثل ... ادامه مطلب

شولی قارنجه

۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱
[ شُ رِ نْ ] نوعی آش که سبزی به نام قارنجه و آرد درست می شوند ادامه مطلب

شیر و شکر

۰۷ آذر ۱۳۹۰ [ ۲نظر ثبت شده ]
اصطلاحی است بر پارچه های سفید و قرمز که دورهم پیچیده شده و برای بستن ( تزئین ) نخل استفاده میشود و به رنگ سفید بعنی صلح و دوستی و رنگ سرخ بمعنی خون پاک سید شهدا و جنگ نابرابر با یزیدیان کافر . ادامه مطلب

شمش

۰۱ آذر ۱۳۹۰
[ ش  ِ ] چوب های هم شکل و هم سایز ، چوبهای باریک ، تهیه شده از درختان تیر ، کبوده ، تبریزی و  بید که برای پوشش سقف خانه ها در قدیم از آن استفاده می شده است . این پوشش به روی ... ادامه مطلب

شول و وی یال

۰۸ امرداد ۱۳۹۰
[ لُ ]شاخ و برگ درختان و سرشاخه های شکسته شده در جوب های آب. ادامه مطلب

شولی پز

۱۴ شهريور ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ ش ُ پ َ ز َ ] وسیله ی جهت هم زدن نوعی آش محلی بنام " شولی قارنجه " ( بدلیل وجود آرد مورد نباز در آن ، که بصورت گلوله شکل تبدیل نگردد ) . چوبی تهیه شده از درخت ون " وَنُوّ " به ... ادامه مطلب

شلیته

۰۹ شهريور ۱۳۸۹
دامن کوتاه ادامه مطلب

شلون شلون

۰۷ شهريور ۱۳۸۹
[ ش َ ل ُ ] آرام وآهسته حرکت کردن ، کسی که با پای شَل حرکت کند . ادامه مطلب

شید کردن

۲۹ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ کَ ] پهن کردن ادامه مطلب

شیدو و لاو

۲۹ امرداد ۱۳۸۹
[ و َ ] رها کردن چیزی در میان، بدون نظم ، گسترانیدن وسایل در گوشه وکنار . شید + ولاو = شید (؟ ) ولاواز مصدر ول کردن ، رها کردن بدون نظم و انضباط  ادامه مطلب

شتنی

۰۹ امرداد ۱۳۸۹
[ش َ ت َ ] ( شالی )  به گونی های بسیار بزرگی که برای ذخیره کاه در خانه و حمل آن استفاده می شده است گفته می شود ادامه مطلب

شورخون

۲۶ تير ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
شورخون: مرده شورخانه . [ م ُ دَ / دِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مرده شوخانه . مرده شوی خانه . مغسل . غسال خانه . جائی که مردگان را در آن می شویند و غسل می دهند. ادامه مطلب