» واژگان برز

همه | آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اشکین

۱۹ امرداد ۱۳۸۹
[ ا َ شْ  ] درخت زرشک کوهی. شاید به اعتبار شباهت میوه ى آن به اشک چشم.در راه سر زیارت ـ کوه سفید ـ توقّفگاهی هست که به دلیل وجود انبوهی از این درختان آنجا را «اشکین مرتضی» می گویند. ادامه مطلب

بسکلیدن

۱۹ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ بُ  سْ ک ُ د ُ ] پاره شدن ، از هم گسستن ِ چیزی  علی الخصوص طناب، نخ، ریسمان...   احتمالاً بگسلیدن بر اثر تلفّظ ناصحیح به این شکل در آمده! ادامه مطلب

فتاحه

۱۹ امرداد ۱۳۸۹
[ ف َ ] زمینی باز و وسیع، میدانگاهی ادامه مطلب

مهول

۱۷ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ م ُ ] آدمی که کارها را به آرامی و خونسردی خاص خودش انجام میدهد ، گیج ، مَنگ ، بی خیال ، بی مسئولیت ، اهمیت قائل نشدن برای موضوعی . ادامه مطلب

تاواری

۱۷ امرداد ۱۳۸۹
نامتعادل بودن بار. کج شدن بار به علت نامتعادل بودن. ادامه مطلب

جوم

۱۷ امرداد ۱۳۸۹
[ ج ُ ] جام به ظرفی گفته میشود که زیر سماور میگذارند تا در صورت چکه کردن آب ، فرش یا زیر انداز آسیب نبیند. ادامه مطلب

معانید جمع

۱۷ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ م ُ ج َ م ْ ع ِ  ] "معانیت جمع است" اصطلاحی است به این معنی که :  کارهایت روبراه است ، مشکلی نداری ، آسوده خاطر هستی ادامه مطلب

بیاغون

۱۷ امرداد ۱۳۸۹
[ غ ُ ] فعل امر آغوندن. با فشار جا دادن. مثال : جا دادن علف یا کاه تو خورجین، میگن بیاغون توش (ش اشاره به خورجین) ادامه مطلب

میسگوله

۱۶ امرداد ۱۳۸۹ [ ۳نظر ثبت شده ]
[ سْ گ ُ ل ِ  ] پاره میشه، از هم گسیختن.  از می گسلد گرفته شده است. مثال : اینقدر با این تسبیح ور نرو میسگوله. ادامه مطلب

جووالدوشی

۱۵ امرداد ۱۳۸۹
[ ج ُ ل ْ د ُ  ] کوله پشتی ، کیسه ای بافته شده از نخ دارای دو بند بلند جهت بستن به پشت و چهار دستگیره بافته شده در چهارطرف ادامه مطلب

یه هرش

۱۵ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ ی ِ ه َ ر  ِ ]  یک باره ، یک دفعه ادامه مطلب

زووِه کردن

۱۵ امرداد ۱۳۸۹
[ ز ُ ] سوراخ شدن قسمتی از زمین کشاورزی و نفوذ آب از آن سوراخ به زمین های پایین دست ادامه مطلب

الگ

۱۵ امرداد ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
[ ا َ ] نوعی میوه از خانواده ى هلو با پوستی متفاوت که در صورت تماس با پوست صورت بسیار سوزاننده است ادامه مطلب

قفیز

۱۵ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ق َ ] از آحاد اندازه گیری مساحت که معادل 100 متر مربع می باشد، البته در مکان هایی از برز معادل 80 متر مربع گرفته می شود ادامه مطلب

پاتنی

۱۴ امرداد ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
[ تَ ] تخته چوبی به قطر تقریبی یک متر با کمی تعقر که برای تمیز کردن گندم از کاه استفاده می شود ادامه مطلب

بق

۱۴ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ ب ُ ] لُپ ادامه مطلب

غی یه

۱۴ امرداد ۱۳۸۹ [ ۳نظر ثبت شده ]
فریاد ، آهای مثال : آب که به گلو کردو که رسید یه غی یه ای بکن تا من سَره روی آب بزارم. ادامه مطلب

وزگ

۱۴ امرداد ۱۳۸۹ [ ۳نظر ثبت شده ]
[ و  ِ ز ْ ] دَرز . مثلاً میگن : از وزگ این پنچره ها چه طیفونی میاد تو. ادامه مطلب

گالش

۱۳ امرداد ۱۳۸۹
[ ل ِ ] کفش پلاستیکی احتملاً از لغت انگلیسی Galosh  به معنی گالش‌، روکفشی‌، کفش لاستیکی‌ گرفته شده است. ادامه مطلب

مستوره

۱۳ امرداد ۱۳۸۹
[ م َ ] مقداری از چیزی که برای نمونه به کسی می دهند.(اشانتیون) ادامه مطلب


  << صفحه 26 از 28 | |<< << < ... 16  17  18  19  20  21  22  23  24  25  [26]  27  28  >   >>