» واژگان برز

همه | آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

مووله

۱۳ امرداد ۱۳۸۹ [ ۳نظر ثبت شده ]
[ م َ ] گره ای که به راحتی باز شود که بیشتر برای بستن ساروق استفاده می شود (گره ی پاپییونی) ادامه مطلب

رو نکی

۱۲ امرداد ۱۳۸۹
[ ن َ ] منسوب به ران . نواری پهن از چرم یا پارچه های ضخیم پشمی که در پشت ران و زیر کفل چارپایان (خر، استر، یابو) بندند  که مانع حرکت پالان در سراشیبی می شود ادامه مطلب

کلوونگی

۱۲ امرداد ۱۳۸۹
چوبی بلند که انتهای آن به شکل قلاب می باشد و برای شکستن شاخه و پیش کشیدن آن استفاده می شود  ادامه مطلب

گلو

۱۱ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
قسمت بالای هر چیز  را گویند. مثلا میگن: " طرف رفته بود گولو درخت گردو بچینه " ادامه مطلب

گلو وار

۱۱ امرداد ۱۳۸۹
به قسمت ورودی آب به کرت گویند ادامه مطلب

گوشواره

۱۱ امرداد ۱۳۸۹
نام حشره ای که بیشتر روی درخت توت در فصل تابستان یافت می شود، همچنین به سنگهایی که در دو طرف جوی وگلوی وار قرار می دهند تا راحت تر جلوی آب را بست نیز اطلاق می شود. ادامه مطلب

پی یر کردن

۱۱ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ ی َ ] جمع شدن شاخ وبرگ درختان در مسیر آب که باعث پس زدن آب می شود. ادامه مطلب

رووه

۱۰ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
چوب بلندی که برای پایین کردن محصولات کشاورزی کاربرد دارد و معمولا از جنس درخت زبان گنجشک می باشد.  چوب بلندی است بطولهای متفاوت که از درختان زبان گنجشک ، تیر ، کبود و بید تهیه میشود ، ... ادامه مطلب

شتنی

۰۹ امرداد ۱۳۸۹
[ش َ ت َ ] ( شالی )  به گونی های بسیار بزرگی که برای ذخیره کاه در خانه و حمل آن استفاده می شده است گفته می شود ادامه مطلب

تقیجه

۰۸ امرداد ۱۳۸۹
 ( تَ )  وسیله ای است  به شکل دایره که معمولاً با چوب های گز ، انار و خوش بید با قطر حدوداً 30 تا 100 سانتیمتر بافته میشود ، بیس یا شالوده آن  به جهت استحکام ، چند چوب ضخیم ( ... ادامه مطلب

یه پوری

۰۶ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
مقدار کم، به اندازه یک پَر مثلاً میگن یک پوری شکر تو چایی بریز ادامه مطلب

هندات کردن

۰۴ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ هَ ] طرح ریختن ، برنامه ریزی کردن هندات کن بریم این دیوار را بسازیم. برای رفتن به سفر هنداتشو کردی. ادامه مطلب

هم ور کردن

۰۴ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ و َ ] برهم زدن، بیشتر برای دعوا به کار می رود طرفین دعوا دارن آشتی می کنند یکی هم ور می کند. ادامه مطلب

کفه

۰۲ امرداد ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
[کَ] به بند پهنی که  برای بستن بار بر روی الاغ و یا قاطر استفاده میشده است گفته میشود. به این صورت که از بالای بار قاطر می آمده و زیر شکم قاطر رد میشده و در این بخش یعنی زیر شکم به دلیل اینکه ... ادامه مطلب

اشمهل

۰۲ امرداد ۱۳۸۹
[اَ مَ هَ]به فردی اطلاق می شود که ندون به کار و بی عرضه باشد یا به کسی که کاری را پشت گوش می اندازد. ادامه مطلب

دریزه

۰۲ امرداد ۱۳۸۹
[ دَ ] به معنای پنجره کوچک میباشد. مثلا میگن در ِ دریزه رو ببند ادامه مطلب

شورخون

۲۶ تير ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
شورخون: مرده شورخانه . [ م ُ دَ / دِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مرده شوخانه . مرده شوی خانه . مغسل . غسال خانه . جائی که مردگان را در آن می شویند و غسل می دهند. ادامه مطلب

دولابچه

۲۶ تير ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
دولابچه : [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) دولاب کوچک و گنجینه و مخزن کوچک . (ناظم الاطباء). دولاب خرد. گنجه ? کوچک . اشکاف کوچک . ادامه مطلب

تَغار

۲۶ تير ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
تغار: [ ت َ ] (اِ) طشت گلی را گویند. (برهان ) (غیاث اللغات ). تشت گلین است که درآن آب کنند و غذا نیز خورند یا گندم و جو پر کنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). که بعضی ها نیز آن را تُغار تلفظ می ... ادامه مطلب

ساروق

۲۶ تير ۱۳۸۹
ساروق: (اِ) پارچه ، غالباً چهارگوش که بر روی بستر کشند، یا چیزی در آن نهند، یا سفره کنند. || در تداول مردم قزوین. سارخ . سارغ . ساروغ . ادامه مطلب


  << صفحه 27 از 28 | |<< << < ... 17  18  19  20  21  22  23  24  25  26  [27]  28    >>