» واژگان برز

همه | آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اشگل

۰۲ اسفند ۱۳۹۱
[ ا ِ گ ِ ]  قطعه چوب یا استخوان که در قدیم برای بستن یا مهار کردن دو چیز و یا وسیله ای دیگر که در ابتدا و انتهای شیئی بوسیله طناب یا ریسمان از آن استفاده می شده است در حال حاضر برای بستن کلاه ... ادامه مطلب

افاقه

۲۸ آذر ۱۳۹۱
[ ا ِ ق َ ]  اثر کردن ، تاثیر گذاشتن ، آرام شدن ، " ننه جون آب قندو خوردی دردت افاقه کرد ؟ " ادامه مطلب

اردلک

۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۱
[ ا ُ د ُ ل ُ ] بوته ای بدون خار و تیغ که در قدیم برای شستشوی لباس از آن استفاده میشد . ادامه مطلب

از ان گله

۱۳ بهمن ۱۳۹۰
[ ا ُ گ ُ ل َ ] اشاره به سمت و سوی با تاکید کلمه " آن " ، از آن طرف ، از آن گوشه ، از آن قسمت ادامه مطلب

انگور بره

۰۷ دى ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
 [ بَ  ] در فصل پاییز بعد از چیدن انگور بدلیل حساسیت بالای این میوه با ارزش و نوع چیدمان مخصوص به خود ، انگور را از بُن ( ساقه )توسط نخ به چوبهایی که در دو یا سه ردیف عمودی (و اتصال چوبهای ... ادامه مطلب

الگاله

۲۰ آذر ۱۳۸۹
[ اَلگ " نام محلی هلو میباشد " + آله " نصف " ] الگ محلی دو نوع است: 1. الگ آبوند " آب دار " که بصورت تازه مورد استفاده قرار میگیرد و یا از وسط نصف کرده و خشک ... ادامه مطلب

الگین محمد حسین

۰۸ آذر ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
 چوبی است حاصل از بوته ی به همین نام در صحرا های شمالی " برز " که تا ارتفاع حدوداً یک تا دو متر با ضخامت 4 تا 8 سانتیمتر با مغزی کاچویی شکل با گره های زیبا سبز میشود ، در گذشته نوعی ... ادامه مطلب

الوه

۲۲ آبان ۱۳۸۹
[ ا ُ ل ُ‌ ] عقاب ، باز ، کرکس ، لاش خور . ادامه مطلب

این گله

۱۱ آبان ۱۳۸۹
[ گ ُ ل َ ] اینجا ، اشاره به محل خاص ، اشاره به سمت و راه نزدیک با کلمه " اینجا " ادامه مطلب

اون گله

۰۷ آبان ۱۳۸۹
[ گ ُ ل َ ] اون جا ، آن جا ،  اشاره به سمت و راه دور با کلمه " آن " ادامه مطلب

اشاعین

۰۶ مهر ۱۳۸۹
[ ا َ ] وسیله ای برای چپاندن سوفال در داخل جایی. ادامه مطلب

اروسی

۰۴ مهر ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ ا ُ س ّ ] اتاق پذیرایی میهمان ، میهمان خانه . به کفش چرمی نیز می گویند. ادامه مطلب

استیفای کسی را کردن

۰۳ مهر ۱۳۸۹
 آمار کسی را گرفتن،کسی پاییدن  ادامه مطلب

اُسَرْق

۰۲ شهريور ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
شکل شکسته شده ى کلمه ى استخر می باشد. ادامه مطلب

الا باش

۲۶ امرداد ۱۳۸۹
[ اَ ] زود باش ادامه مطلب

اشکین

۱۹ امرداد ۱۳۸۹
[ ا َ شْ  ] درخت زرشک کوهی. شاید به اعتبار شباهت میوه ى آن به اشک چشم.در راه سر زیارت ـ کوه سفید ـ توقّفگاهی هست که به دلیل وجود انبوهی از این درختان آنجا را «اشکین مرتضی» می گویند. ادامه مطلب

الگ

۱۵ امرداد ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
[ ا َ ] نوعی میوه از خانواده ى هلو با پوستی متفاوت که در صورت تماس با پوست صورت بسیار سوزاننده است ادامه مطلب

اشمهل

۰۲ امرداد ۱۳۸۹
[اَ مَ هَ]به فردی اطلاق می شود که ندون به کار و بی عرضه باشد یا به کسی که کاری را پشت گوش می اندازد. ادامه مطلب

الو کردن

۲۶ تير ۱۳۸۹
الو کردن : [ اَ ل َ / لُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) آتش بزرگ با شعله افروختن . برافروختن آتش . روشن کردن آتش با شعله های بلند. الو زدن . مشتعل کردن. کاربرد: شب چهارشنبه سوری گَوَن الو میکنند. ادامه مطلب