» واژگان برز

همه | آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

ریق

۰۴ خرداد ۱۳۹۲ [ ۱نظر ثبت شده ]
ریخ ، اسهال گوسفند ، وقتی گوسقند گیاهی تلخ می خورد پشگل آن بصورت اسهال روان میشود که می گویند حیون ریق افتاده . ادامه مطلب

روآتی

۲۹ شهريور ۱۳۹۱
 [ ر ُ ]  به معنی ظاهری و الکی به کار برده می شود.  از سر زبون چیزی را گفتن نه از ته دل ، برخورد خوب با کسی داشتن به صورت نمایشی اما باطناً دشمنی کردن . به طور مثال دو نفر که ... ادامه مطلب

رودم

۰۱ شهريور ۱۳۹۱
 [ ر ُ د ِ ]  فرزندم ، فرزند عزیزم ، کسی که همه " هستی " من هستی ، رود همان آبی که منشا زندگانی است . ادامه مطلب

رسم

۰۹ آبان ۱۳۹۰
[ رَ س ] چوبهای صاف و قطور و قوی که برای زدن سقف های خونه های قدیمی استفاده می شده معادل تیرآهن و تیرچه ی امروز.این تیر های چوبی که در برز به آنها "رسم" گفته می شود، از چوب درختان خاصی ... ادامه مطلب

رسه

۱۷ آذر ۱۳۸۹
[ ر  ِ س ّ ه  ِ ] پیچیدن چندین عدد ساقه جو ترش به یکدیگر و درست کردن مانعی ، برای مسدود کردن وِزگ و ویال درب های اسطبل گوسفندان و حیوانات در فصل زمستان . ( جو ترش : نوعی جو است که در فصل ... ادامه مطلب

رپ

۲۴ آبان ۱۳۸۹
[  ر َ ]  بالاترین تاقچه موجود در اتاق را میگفتند یا سکوی انتهای دیوارهای داخلی. ادامه مطلب

رازیانه

۲۶ مهر ۱۳۸۹
بادام زمینی ادامه مطلب

رش

۱۱ شهريور ۱۳۸۹
[ ر ُ ]  آغوز. شیری که در روزهای اول زایمان گاو می دوشند. ادامه مطلب

رشن

۰۹ شهريور ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ ر َ ] به یک دوره ی آبیاری گفته می شود. ادامه مطلب

رو نکی

۱۲ امرداد ۱۳۸۹
[ ن َ ] منسوب به ران . نواری پهن از چرم یا پارچه های ضخیم پشمی که در پشت ران و زیر کفل چارپایان (خر، استر، یابو) بندند  که مانع حرکت پالان در سراشیبی می شود ادامه مطلب

رووه

۱۰ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
چوب بلندی که برای پایین کردن محصولات کشاورزی کاربرد دارد و معمولا از جنس درخت زبان گنجشک می باشد.  چوب بلندی است بطولهای متفاوت که از درختان زبان گنجشک ، تیر ، کبود و بید تهیه میشود ، ... ادامه مطلب