برزنامه» دولابچه‌ای نیمه باز » تابستانه خیال

 

 

مطلب فوق اشاره ای دارد بر فصل تابستان و میوه های آن با ضیافتی ساده و پاک در خاطرات کودکی ...




بار دگر آن مَست به بازار درآمد

وان سَر دِه مَخمور به خَمّار درآمد

سرهای درختان همه پُربار چرا شد ؟

کان بلبل خوش لحن به تکرار چرا شد ؟


« دولابچه ای پنهان با گنجینه ای عریان »

" تابستانه خیال "


تیر ماه تیزکار ، در سوزانی بی امان ، بخششی کرد بی مانند ...

مرداد ِ پوست انداز ، چرخشی کرد دراین آتشدان بی نشان بر درختان ِ باغ و بوته زار بیابان ...

شهریور ِ پُر ثمر فالی زد بی مثال در هیاهوی تنهایی و خیال ، بر آرزوهای دور ونزدیک ِ پیروجوان ، در تاب و تـَب واپسین ...

...

چه زیباست این نگین نگین طلایی ، بر درختان ِ " زردآلو " با نقشی خیالی و گاهی تو خالی ...

چه پُر زحمت بود چیدَن و جمع کردن و سبد کشیدن و گاهی " رُووه ای " بر شاخسار کشیدن ...

همینک " تقیجه های " چوبی با گـُل فرشی از پَرک های نارنجی رنگ و " آله " شده ، چه زیبا و دل فریب ، جلوه نمایی دارند ...

و شاید بر سینه دشت و کمرهای " وَردشت " ، عزیزان درحال هنر نمایی و شکر گزاری دیگراَند ...

واینک درختان " توتین " ...

این یاقوت سازان بی قوت با شکرِستانی بی نــَی ، ولی قندزاده و قند گونه ...

در لابه لای برگهای پَهن و سبز رنگ ، منتظر چادر شب های چار گوش اند ...

با تکانی چند بر شاخه و تـَنه درختانِ تنومند چه منظره سازو جاوید اند ...

و خوردن شکمی سیر از توت های ریز و درشت بر روی تنه

فرستنده : اکبر چهرزاد


کوچه عسل چکون


برای ثبت نظر خود، باید ابتدا به سیستم وارد شوید