برزنامه» گنجینه اعضاء » سیل سال 1335

سیل سال 1335

در 31 تیر ماه 1335 در دامنه قله کوه هیمند و رشته کوه های بلند برزرود که در بالا دست ابیانه قرار دارند باران های سیل آسا شروع به باریدن گرفت و سیل عظیمی در برزرود جاری شد، سیل پس از در هم کوبیدن دشت ابیانه و باغات طره با همراه داشتن خروار ها درخت و سُفال گندم دشت ابیانه و سنگ و گل و لای وارد چمن زار برز شد. سیل با قدرتی که داشت در چمنزار و باغات معروف به رود پس از ویرانی و کندن درخت ها ی تنومند تیر و چنار و گردو دره ای به حدود عمق 5 و عرض 10 متر ایجاد نمود. اینک که قدرت ویرانگری سیل به اوج خود رسیده بود شب هنگام حدود ساعت ده شب وارد منطقه مسکونی برز شد.
مردم به دلیل آمادگی قبلی پا به فرار گذاشتند، چون سه شب قبل، از دامنه ی کوه هیمند از دره سنگ چین سیلی عظیم جاری شده بود و به محله لا بَلا و سر قنات خساراتی وارد نموده بود که تا آن تاریخ بی سابقه بود. سیلی که سه شب بعد آمد آن قدر عظیم تر و مخرب تر بود که مردم سیل بلا را فراموش کردند.راستی چه شبی بود بعضی آن شب را به قیامت تشبیه کرده اند چون همه در فکر فرار بودند که خود را به بلندی برسانند.
همه جا تاریک و صدای غرش سیل آنقدر زیاد بود که نیم ساعت قبل از مشاهده سیل صدای آن به گوش می رسید.
مردمی که خانه هایشان در مسیر رودخانه بود از تالار تا سر قنات همه در تاریکی شب از طریق کوچه های عمارت و پکرنجه و حمام و میرونه خود را به قلعه ، گریند ، خرمنگاه رساندند و بعضی نیز از ترس تا خرمنگاه پشت نیز رفتند. ( نزدیک پسورجه)

آن شب تاریک و ظلمانی که سیل باعث کنده شدن صد ها درخت تنومند و ویران کردن خانه های سنگی و خشتی شده بود، سرانجام با قطع بارش باران به پایان رسید.
هوا کم کم روشن شد اما هنوز جز تعدادی انگشت شمار که جوان و شجاع بودند بقیه جرات پایین آمدن از بلندی ها را نداشتند.کمکم آفتاب هم جا را فرا گرفت دیگر از خانه های میان ده ، از آن باغچه ها و سردرهای زیبای کنار رودخانه جز تلی از خاک و نقاله چیز دیگری مشاهده نمی شد.تنها ساختمان کوشک ،عمارت و تالار و زیارتگاه( شاهزاده اسماعیل) آسیب جدی ندیده بودند و فقط از ماسه و گل ولای پر شده بودند.پی بعضی از خانه ها از ریشه کنده شده و سیل تمامی آن را با خود برده بود و به جای آن سنگ و نقاله گذاشته بود.
مردم اکثر روستا به جز آن هایی که در محله گریند سکونت داشتند سیل زده بودند و خانه و کاشانه آن ها کلاً ویران یا دیگر قابل سکونت نبود واکثراً در طویله ها، بوم کن ها و بعضاً در باغات سکنی گزیده بودند.
مردم در روز های اول فکر می کردند که دیگر زمان به آخر رسیده و همه چیز تمام شده است و اصلاً امید اینکه دوباره زندگی را از سر بگیرند و باغهایشان را آباد کنند و خانه ها را از نو بسازند در آنها مرده بود ولی پس از مدت کوتاهی کمک های دولت به روستا سرازیر شد . به مردم لباس، پتو،چراغ،چادر می دادند و صدای بلند گو که تا آن زمان کم شنیده بود، به گوش می رسید که می گفت: " اهالی قرای برز برای در یافت کمک های شیر و خورشید ( هلال احمر) به محله پاسنگ مراجعه نمایید".
در مهر ماه آن سال بود که دولت اعلام نمود که یا خودتان خانه بسازید و یک تن گندم آمریکایی دریافت نمایید و یا ما میسازیم و بعد از اتمام، تحویل شما می دهیم.گروهی گندم را گرفتند و خود به ساختن خانه ی جدید مشغول شدند و گروهی منتظر ماندند تا دولت برای آن ها خانه بسازد. از سال بعد ساختن خانه توسط دولت آغاز شد و محله قبرستان کهنه بدین منظور انتخاب شد و کارگران و بناهای غیر بومی وارد روستا شدندو ساختن خانه ها آغاز شد.

ساختن خانه ها آغاز شد.
برای تامین آب ساختمان سازی آب از جوی پَل بوسیله موتور تامین می شد ولی برای تامین آب شُرب ساکنان بعد از اتمام ساختمان تصمیم گرفتند که از آب چشمه ی بالای آسیاب چمن استفاده شود.
لذا لازم بود از کاکون تا قبرستان کهنه جوی درست شود. هر روز بین گروه داوطلبان برزی ساختن جوی آب مشغول بودند ، بیل و کلنگ هایی توزیع می شد و در ازای هر روز کار، دومن شاه (12 کیلوگرم) گندم می گرفتند. ولی با نبود امکانات در آن زمان سرانجام نتوانستند آن قسمت کوه پل که بالای آسیاب میان می باشد بکنند و آب را عبور دهند.کار همانجا تعطیل شد و آب به قبرستان کهنه نرسید و بقیه جوی آب هم که درست شده بود بی فایده ماند که هنوز آثاری از آن به جا مانده است.
خانه ها که در چند ردیف بنا شده بود، رها شد و آنان که خانه هایشان را واقعاً سیل ویران کرده بود و ابتدا در طویله ها و کم کم در خانه ی اقوام به صورت امانی زندگی می کردند و منتظر بودند که خانه های دولتی آماده شود کلاه بزرگی بر سرشان گذاشته شد چون نه گندم گرفتند و نه به خانه شان رسیدند.
در این ساختمان ها سال ها کسی ساکن نبود و بعضی از پنجره ها و درب های آن گاه گاه به سرقت می رفت تا زمانی که تعدادی از پنجره ها و درب های آن را برای ساختمان دبیرستان استفاده نمودند که هم اکنون نیز پابرجاست. بعدها نیز اولین کارخانه برق و آسیاب برقی ، ساختمان بیمارستان ،دبستان و پاسگاه ژاندمری در این مکان ساخته شد و پس از گذشت زمان جای بقیه ساختمان ها نیز خانه های شخصی توسط بقیه اهالی ساخته شد که امروزه به محله برزنو مشهور است.

فرستنده : سید هاتف حسینیان برزی




برای ثبت نظر خود، باید ابتدا به سیستم وارد شوید