» واژگان برز
همه |
آ |
ا |
ب |
پ |
ت |
ث |
ج |
چ |
ح |
خ |
د |
ذ |
ر |
ز |
ژ |
س |
ش |
ص |
ض |
ط |
ظ |
ع |
غ |
ف |
ق |
ک |
گ |
ل |
م |
ن |
و |
ه |
ی |
پسوند
۰۷ شهريور ۱۳۸۹
[ پ َ ] به شخصی گفته می شود که اجتماعی نبوده و گوشه نشینی و انزوا را به حضور در جمع ترجیح می دهد. ادامه مطلب
پیزور به پالان کسی تپاندن
۰۴ شهريور ۱۳۸۹ [ ۳نظر ثبت شده ]
کنایه است از تعریف و تمجید از کسی که شایسته ى آن نیست. ادامه مطلب
پرجال
۰۲ شهريور ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[پ َ ] حصار چوبی که به دور باغ یا باغچه کشیده می شود. ادامه مطلب
پوری پوری
۳۱ امرداد ۱۳۸۹ [ ۳نظر ثبت شده ]
گرفته شده از معنای پودر یا گرد ( گَ ) { گرد و خاک } : اندک اندک ، کم کم ، در مواردی که برای ریختن یا جابجایی اجناس مایع یا مواد پودرشده در ظرف دیگر بکار میبرند . ادامه مطلب
پستو
۳۰ امرداد ۱۳۸۹
[ پَ سْ ] انباری، اطاقکوچک, عقباطاقدیگر, صندوقخانه، اطاقکی که در پشت اطاق نشیمن و غیره تهیه کنند و اشیا و لوازم خانه را در آن نهند ادامه مطلب
پیا کردن
۲۳ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
هر گاه دو نفر به صورت مشترک از قاشقی استفاده می کنند. ترتیب استفاده کردن از قاشق. ادامه مطلب
پون
۲۰ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ پُ ] برآمدگی میان دو زمین همسایه به جهت تفکیک مالکیّت ادامه مطلب
پبزر
۲۰ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ زُ ] ساقه ی باریک و خشک شده ی گیاه که داخل پالون را با آن پر می کنند کلمه ی «پیزوری » به معنی بی جان و لاغر از این کلمه گرفته شده است. ادامه مطلب
پاتنی
۱۴ امرداد ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
[ تَ ] تخته چوبی به قطر تقریبی یک متر با کمی تعقر که برای تمیز کردن گندم از کاه استفاده می شود ادامه مطلب
پی یر کردن
۱۱ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ ی َ ] جمع شدن شاخ وبرگ درختان در مسیر آب که باعث پس زدن آب می شود. ادامه مطلب
پِشک انداختن
۱۴ فروردين ۱۳۸۹
پشک انداختن: [ پ ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) قرعه زدن . قرعه کشیدنپشک: [ پ ِ / پ ُ ] (اِ) پشگ . پشکل . فضله ی گوسفند و بزو شتر و آهو و خر و اشتر و هم از گاو آنگاه که سخت و مدور باشد.در زمان های گذشته از ... ادامه مطلب
|