» واژگان برز
همه |
آ |
ا |
ب |
پ |
ت |
ث |
ج |
چ |
ح |
خ |
د |
ذ |
ر |
ز |
ژ |
س |
ش |
ص |
ض |
ط |
ظ |
ع |
غ |
ف |
ق |
ک |
گ |
ل |
م |
ن |
و |
ه |
ی |
نتیجه وانده
۱۷ تير ۱۳۹۱
[ ن َ ن َ] : این اصطلاح بیشتر برای بچه ها بکار میرود زمانی که تعدادی بچه در یک جا هستند . دنبال بهانه گشتن برای دعوا ، عیب تراشی بهمراه اذیت ، کلنجار رفتن بچه ها باهمدیگر ، همون " گیر دادن ... ادامه مطلب
شور مالن
۱۷ تير ۱۳۹۱
شورکوبن ، نوعی ناسزا و نفرین است . کنایه از اینکه کسی بمیرد و برای شستن به مُرد شور خانه ( غسالخانه ) ببرندش ، { " مالن " یا " کوبن " در قدیم برای شستن البسه با زدن ضربه مثل ... ادامه مطلب
گنده خره
۰۵ تير ۱۳۹۱
[ گ َ د َ خ َ ] کسی که اجناس بدرد نخورو غیر قابل مصرف را میخرد البه اجناسی که با فرایند ثانویه در صنعت قابل مصرف باشد .
ادامه مطلب
گرگنه
۰۵ تير ۱۳۹۱
[ گ ِ گ ِ ] د ِج ، کوههای سخت و محکم ، سنگهایی از جنس گرانیت ، ( سنگای خیلی سفت که کنده نمی شه حتی از کوه سفت تره ) .
ادامه مطلب
وَسّه
۲۴ خرداد ۱۳۹۱
[ و َ س ّ ] پیوند زدن درختان بجهت برداشت محصول بهتر، نوعی پیوند با نام اسکنه ای .
ادامه مطلب
وسّه
۲۴ خرداد ۱۳۹۱ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ و ِ س ّ] ابتدای محل شروع شخم زمین کشاورزی ، ابتدای شروع کارهای که با بیل و خاک یا کود سرو کار داشته باشد . مثلا ً [ در مواقع شخم زدن ( کندن ) و آماده کردن زمین ، جهت برداشت محصولی بهتر ... ادامه مطلب
مس و مس کردن
۲۲ خرداد ۱۳۹۱
[ م ِ س ُ ] کنایه از آرام و آهسته کاری را انجام دادن با تعلُلّی بیش از اندازه ، زیادی آروم کار کردن ، معطل کردن و دیر انجام دادن کاری .
ادامه مطلب
بلوقه
۲۲ خرداد ۱۳۹۱
[ ب ُ ل ُ ق ّ ] نوعی صدا . مثلا خارج شدن ماست از دبّه یا خیگ ، یا صدای حباب های حاصل شده از به جوش آمدن آش یا حلیم .
ادامه مطلب
جاجیم
۲۱ خرداد ۱۳۹۱
زیر انداز ، نوعی گلیم ، زیلو ، زیرپایی ، حتی چند پارچه بهم دوخته جاجَم .
ادامه مطلب
جاجَم
۲۱ خرداد ۱۳۹۱
[ ج َ ] نوعی پارچه ای زبر و خشن که بیشتر برای آستر و یا برای چادر شب و موارد مشابه استفاده میشده
ادامه مطلب
علم شنگه
۱۷ خرداد ۱۳۹۱
[ ع َ ل َ ش َ ] شلوغ کاری ، شلوغ بازی ، ایجاد دردسر کردن ، موجبات دعوا و کینه فراهم نمودن ، سرو صدا کردن ، بَلوا کردن ، داد و بیداد .
ادامه مطلب
چپِش جووندن
۱۷ خرداد ۱۳۹۱
[ چ َ پُ ] نوعی کنایه به معنی اینقدر خیتش کردند که منزوی و گوشه گیر شده .
ادامه مطلب
چووک
۰۲ خرداد ۱۳۹۱
[ چُ و َ ] ریشه یک نوع گیاه خود روی صحرایی که بعد از فراوری در زمانی نه چندان دور جهت شستن لباس از ان استفاده میکردند . بوته ای بزرگ با شاخه های درهم و بشکل کُپه که گاهاً شعاعی تا یک متر دارد با خار ... ادامه مطلب
ماچیله
۰۲ خرداد ۱۳۹۱ [ ۱نظر ثبت شده ]
چیله ، به یک دیگر بستن و یا دسته بندی کردن سر شاخه های درخت مُو ( مووین ) ، چوبهای کوچک و نازک . ادامه مطلب
|