» واژگان برز

همه | آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

کارد اُمدَ

۱۴ شهريور ۱۳۹۱
[ ا ُ م َ د َ ]  آماده کُشتن ، آماده ذبه ، وقتی حیوانات اهلی مثل گوسفند ، گاو ، گوساله و ... در اثر مشکل ناگهانی ، مثل گیر کردن چیزی در گلو یا شکستن دست و پا و یا نفخ بیش از حد شکم  اذیت می ... ادامه مطلب

جابند

۱۴ شهريور ۱۳۹۱
[ ب َ د َ ]   چادرشب ، ملاحفه ای که رختخواب را در آن می‌بندند ، جامع  + بند ( جامع = لباس خواب یا همان رخت خواب ، لحاف و تشک ) سارق بزرگ  . ادامه مطلب

بادیمون

۱۴ شهريور ۱۳۹۱
 [ د ِ ی َ م ُ ] نوعی ناسزا به حیوانات ، یعنی حیوان بمیرد و در اثر مردن باد کند و چهار دست و پای آن به سمت هوا شود ( برعکس زنده بودن که چهار دسته پا به سمت زمین است ) [ باد ِ یَمون = بادی که در ... ادامه مطلب

علاحدّ

۰۵ شهريور ۱۳۹۱
[ ح َ د َ ]  عمدی ،  مخصوصی ، صرفاً  کاری را انجام دادن . ادامه مطلب

لولهنگ

۰۵ شهريور ۱۳۹۱
[ ل ُ ه َ ]  لوله ، لوله دار ، آفتابه ، هرچیزی که لوله داشته باشه . ادامه مطلب

لیزلیزونی

۰۵ شهريور ۱۳۹۱
لیزلیزونی [ زُ ]  سُر خوردن، سُرسُره بازی ادامه مطلب

آباجی

۰۱ شهريور ۱۳۹۱
  خواهر ، آبجی ، از این اصطلاح برای احترام گذاشتن هر چه بیشتر به همسایه مجاور بوده و در بین خانم ها رواج داشته است . ادامه مطلب

رودم

۰۱ شهريور ۱۳۹۱
 [ ر ُ د ِ ]  فرزندم ، فرزند عزیزم ، کسی که همه " هستی " من هستی ، رود همان آبی که منشا زندگانی است . ادامه مطلب

قورقورونجه (ج - چ )

۰۱ شهريور ۱۳۹۱ [ ۲نظر ثبت شده ]
[ ق ُ قُ رُ ج َ ] : همان اصطلاح علمی " نای " ، لوله ی غضروفی شکل که هوا را به ریه انتقال میدهد . ادامه مطلب

آله جوب ( جوی )

۲۳ امرداد ۱۳۹۱
[ ل َ ] کنار جوب ، بقل جوب . ادامه مطلب

یلخی

۱۹ امرداد ۱۳۹۱
[‌ی ِ ]  هر دم بیلی ، سرخود بودن ، هرجوری عملی را انجام دادن اِلّا روش صحیح آن . ادامه مطلب

قلماتنگ

۱۹ امرداد ۱۳۹۱
[ ق َ ت َ ] نوعی امبر دست یا گاز انبر مخصوص که در قدیم با این وسیله بدون آمپول و سِر کردن دندون می کشیدن . ادامه مطلب

بل رشیده

۱۹ امرداد ۱۳۹۱
 [ ب َ ل َ رَ ] زشت ، بی ریخت ، بد ترکیب ، بل به معنی ( مخفف ) " بر عکس " و رشید به معنی تنومند و زیبا . ادامه مطلب

شکر آب

۱۴ امرداد ۱۳۹۱
[ ش ِ ] کنایه از رفت و آمد ِ سرد همراه با ناخرسندی ، قطع رابطه دوستی ، دعوا ، مرافعه ، ( به هم خوردن دوستی بین دو نفر ) ادامه مطلب

غشاول

۱۴ امرداد ۱۳۹۱
[ غ َ و ُ ]  شانه ای مخصوص ،  وسیله ای دندانه دندانه که برای تمیز کردن بدن الاغ و یا سر کیف آوردن حیواناتی مثل اسب ،‌مادیون ، قاطر و ... از آن استفاده می شود . ادامه مطلب

موسک

۱۴ امرداد ۱۳۹۱
[ م ُ ]  همان گیاه  " گــَـــــــــــزنه " با برگهای پهن شبیه برگ " بــرّه " ولی کمی کوچکتر و خاردار ، اما خارهای آن قابل رویت نیست که با محض تماس با دست و بدن ، خارش و سوزش پوست ... ادامه مطلب

مل

۲۶ تير ۱۳۹۱
 [ م ُ ] گردن ، پشت گردن . ادامه مطلب

دول

۲۶ تير ۱۳۹۱
  [ د َ . و = واو ]  ظرفی لاستیکی که با آن آب را ازچاه آب بالا می کشند . ادامه مطلب

تخس

۲۱ تير ۱۳۹۱
 [ ت ُ ]  شیطون ، بیش از اندازه اذیت کردن بچه ها رو که نزدیک به بی ادبی و بی نزاکتی باشه . ادامه مطلب

دو شاخه ، دوآله

۲۱ تير ۱۳۹۱ [ ۱نظر ثبت شده ]
چوبی است به ارتفاع مختلف که قسمت انتهایی آن شکلی شبیه به یک فلش برعکس دارد ( دوشاخه ) که وقتی شاخه های درخت میوه بیش از اندازه بار دارد و سنگین می شود ، جهت جلو گیری از شکست آن در زیر درخت قرارمیدهند ... ادامه مطلب


  << صفحه 6 از 28 | < 1  2  3  4  5  [6]  7  8  9  10  11  12  13  14  15  16  ... > >> >>|   >>