واژگان برز » ذیقاوه

شیره ، جان.

ذیقاوه به زمین در رفتن ، کنایه از متحمل شدن سختی بسیار است.

مثلاً آنقدر منتظرت شدم که ذیقاوه ام به زمین در رفت!(جانم در آمد)

فرستنده : زینت سادات حسینیان برزى




معانی دیگر کلمه و یا مثالی از کاربرد آن در جمله را به صورت نظر درج نمایید
برای ثبت نظر خود، باید ابتدا به سیستم وارد شوید
» نظرات
سید محمد سجادزاده برزی - ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۲۲:۳۴
ذیقابه هم گفته میشود