واژگان برز » هندو

[ ه َ د ُ]  داد و ستد در محصول شیر ،  شراکت  ، بده و بستان نوبتی . 

"هَن دُو کردنِ " فعالیتی مخصوص زنان روستا . با این شرح که تعدادی از همسایگان جهت تعامل و کمک به " رونق اقتصادی " یکدیگر ، شیر تولیدی روزانه خود را بصورت امانت که اصطلاحا" "هَندو " میگفتند به میزان " خط " ( چوب خط ) در اختیار یکدیگر قرار میدادند . در روز بعد و یا روزی دیگر هر عضو از گروه ِ هَندو ، در صورت نیاز و حتی بصورت دوره ای ، مقدار شیری که بصورت امانت داده بود را دریافت میکرد . ظرف بزرگی بنام " بادیه "  و میله ای چوبین با ضخامت یک سانتیمتر و ارتفاعی حدوداً چهل سانتیمتر با نشانه های حک شده روی آن ، بنام " خط " جهت اندازه گیری شیر  ، در این چرخه اقتصادی از ابزار های مشخصه این قانون جابجائی بود .از مهمترین اهداف این معاملعه جلوگیری از به هدر رفتن شیر تولید شده اندک در روز توسط افراد سهام دار و همچنین صرفه جویی در زمان تولیدِ لبنیاتِ وابسطه به شیر  ِ  کم  ، خصوصا" کمک شایان به اشخاصی که نیاز به تولید بیشتر ِ لبنیات در روز بخصوصی را داشتند ، بوده است  . ( گنجینه شماره : 3 )

فرستنده : محمد وحیدی




معانی دیگر کلمه و یا مثالی از کاربرد آن در جمله را به صورت نظر درج نمایید
برای ثبت نظر خود، باید ابتدا به سیستم وارد شوید