» واژگان برز
همه |
آ |
ا |
ب |
پ |
ت |
ث |
ج |
چ |
ح |
خ |
د |
ذ |
ر |
ز |
ژ |
س |
ش |
ص |
ض |
ط |
ظ |
ع |
غ |
ف |
ق |
ک |
گ |
ل |
م |
ن |
و |
ه |
ی |
ناسوری
۲۸ آبان ۱۳۹۱
[ س ُ ] بیمار گونه ، غیر اساسی ، سمبل کردن ، . ناسال ، آسیب پذیر، بعنوان مثال اگر کسی دستش دچار شکستگی بشه بعد از بهبود میگن دیگه دستش ناسوریه یعنی مثل اولش سالم نیست و آسیب پذیره . ادامه مطلب
کرت کرت
۲۸ آبان ۱۳۹۱
[ ک ِ ت ُ ک ِ ] ور رفتن به کاری ، مشغول به انجام کاری بطوری که چندین روز طول بکشد و تقریباً ساکت و بدون جارو جنجال باشد . ادامه مطلب
می لول
۲۳ آبان ۱۳۹۱
[ل ُ ل َ ] لول میزن َ ، شلوغ و کثرت حشرات در محلی خاص ، یا حرکت درهم حیوانات ، مملوو از چیزی پُر .
ادامه مطلب
زبون کــل
۲۳ آبان ۱۳۹۱
[ ز َ ک ُ ] روان نبودن گفتگو ، بیان نکردن حرفی ، این اصطلاح بیشتر زمانی بکار میرود که شخص به دلایل خاصی از بیان موضوعی طفره میرود یا از روی احترام یا اکراه ادامه مطلب
کلی له
۲۰ آبان ۱۳۹۱
[ ک َ ل ل ِ ] شاخه جوانه درخت مو و انگور ، . شاخه های ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ انگور ﺑﺮﯾﺪﻩ ﻣﯽﺷود ﺑﺮﺍﯼ ﺗﮑﺜﯿﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﻣﻮ . ادامه مطلب
خوشگوا
۱۷ آبان ۱۳۹۱ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ گ َ ] اصطلاحی دیگر بر نانی که خمیرش ور نیامده باشد . ادامه مطلب
کـل کـل
۱۷ آبان ۱۳۹۱
[ ک َ ک َ ] شاخ و شونه کشیدن ، خط و نشون کشیدن ، یگو مگو همراه با اعلان جنگ ، گاهی از این اصطلاح در زمانی که گوسفندانی که تازه شاخ درمیِآرند و دو به دو در حال شاخ جنگی باشند نیز بکار ... ادامه مطلب
ولوس
۱۷ آبان ۱۳۹۱
[ و ُ ل ُ ] نوعی خوراک دامی است که شامل کاه مخلوط با نوعی آرد حیوانی است برای تغذیه بهتر گوسفندان و گاو با بازدهی شیر بیشتر . ادامه مطلب
پکن
۱۴ آبان ۱۳۹۱
[ پ ِ ک ِ ] در زمان پختن نان مقدار آردی که روی تخته نانوایی می ریزند تا با استفاده از آن چانه خمیر را نازک کنند پکن میگویند ، همان آرد کوه شده روی تخته نانوایی .
ادامه مطلب
ماسّیده
۱۴ آبان ۱۳۹۱
[ د َ س ّ ] سفت شده ، منجمد گشته ، چیزی که از حالت روان خارج گشته و به شکل جامد درآمده باشد ولی می توان با روشی آن را به حالت اولیه برگرداند . ادامه مطلب
شووی یایه
۱۴ آبان ۱۳۹۱
[ ش ُ و ُ و ( واو ) ی یه َ ] حیوانی است شبیه موش با دمی جارویی و بزرگ ولی بزرگ تر از موش معمولی و کوچکتر از موش صحرایی بطوری که در نظر اول شباهتی به سنجاب و سمور دارد . محل زندگی این حیوان ... ادامه مطلب
شووله
۰۷ آبان ۱۳۹۱
[ ش َ و ( واو ) و ُ ل َ ] : نوعی آویز سنتی است که در قدیم برای دوری از چشم زخم به لباس نوزادان در قسمت راست سینه با نوعی " سنجاق قفلی " نصب می کردند تا همیشه در سلامت باشد ، همچنین بعضی از پیر زنان ... ادامه مطلب
فطیر
۰۷ آبان ۱۳۹۱
[ ف َ ] اگر خمیر نانوایی فاقد " مایه ترش " باشد و یا مایه ترش آن خوب عمل نکند و خمیر در اصطلاح " وَر " نیاید نانی که از آن خمیر بدست می آید را " نان فطیر " ( نان فتیر ) می گویند . جهت اطلاع ... ادامه مطلب
کال جوش
۰۷ آبان ۱۳۹۱
غذای که ماده اصلی آن کشک است و برای بهتر کردن ذائقه به آن پیاز داغ ، نعنا داغ ، روغن داغ ، مغز گردو و زرد چوبه اضافه میکنند .برای استفاده ، کشک روی آتش نمی بایست بجوشد ( " کال جوش " = جوش ناقص ، ) و ... ادامه مطلب
کشک آب
۰۲ آبان ۱۳۹۱
[ کَ ] نوعی کال جوش که فاقد پیاز داغ ، نعنا داغ ، روغن داغ ، مغز گردو و زرد چوبه باشد و بیشتر در زمانی استفاده میشود که فرصت اندک باشد ، و یا صرفه جویی در مواد فوق الشاره . ادامه مطلب
کشک و ا
۰۲ آبان ۱۳۹۱
[ ک َ ک َ ] ، ( کــَشکــَ وا ) : بعد از پختن کشک ، مقدار کشکی که در اثر پختن ، سفت نشده و بصورت روان می باشد و قابل قالب گیری نیست ، مورد استفاده نوعی آش میشود که با انواع حبوبات مرسوم و سبزی می پزند ... ادامه مطلب
موخولیا
۰۲ آبان ۱۳۹۱
[ م ُ خُ ] اصطلاحی است بر کسانی که فکر نمیکنند یا تامل بر موضوعی ندارند ، خالی بودن فکر و قوه تفکر ، مغزی معیوب نه ناشی از بیماری ، در کلمه ی اغراق آمیز نداشتن مغز . ادامه مطلب
|