» واژگان برز

همه | آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

ور

۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ وَ رّ ] با تشدید " ر " ( ور نزن ) : داد نزن ، سرو صدا نکن ، با بداخلاقی حرف زدن . (منع کردن کسی از شلوغ کاری با بی احترامی و تعرض ) . ادامه مطلب

آله ور

۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
[ لَ و َ ] : کج شدن ، از حالت تعادل خارج شدن . سقوط چیزی در حالی که در جایی بصورت سکون باشد . ادامه مطلب

ساسندله

۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
[ س َ د َ ل َ ] : خوشه ای انگوری که دانه های ان ریخته باشد ، این اصطلاح بیشتر زمانی بکار میرود که خوشه انگور روی درخت توسط گنجشک ها غارت شده و فقط چوب آن بجای مانده باشد . ادامه مطلب

شیروشکر نخل

۰۵ فروردين ۱۳۹۲
 پارچه های سفید و سرخ که در تزئین نخل بکار میرود . ادامه مطلب

گرمپ

۰۵ فروردين ۱۳۹۲
[ گ ُ رُ ]  صدای برخورد شیئ یا وزنه ای به زمین که دارای سنگینی زیادی باشد . ادامه مطلب

شلش ده

۰۵ فروردين ۱۳۹۲ [ ۱نظر ثبت شده ]
 [ش ُ ل ِ ش د ِ ]  امر به رها کردن چیزی؛ مثل طناب و کفه ، ولش کن . ادامه مطلب

سیر مونی

۲۷ اسفند ۱۳۹۱
 نهایت سیر شدن ، بالاترین حد خوردن . مثلاً میگن فلانی سیر مونی ندارَ ،کسی که غذا زیاد میخورد ، هرچی می خوره سیر نمی شه - کنایه از طمعِ زیادِ. ادامه مطلب

چال چول

۲۷ اسفند ۱۳۹۱
[ ل َ ل َ ]  دست انداز ، حفره ، این اصطلاح اشاره دارد به "  چاله " یا حفر کوچک و بزرگ دارد . ادامه مطلب

وا تابوند

۲۷ اسفند ۱۳۹۱
 [ ب ُ د َ ] وا تابوندن : گرم کردن غذای سرد شده . این اصطلاح بیشتر برای گرم کردن انواع حلیم بکار میرود . ( حلیم جو ، حلیم گندم ، کاچی ، پوس وَتَ و ... ) ادامه مطلب

ور کوبیدن

۲۱ اسفند ۱۳۹۱
[ و َ]  ضایع کردن شخصی،خیت کردن کسی ، کوچک کردن شخصی در زمان ابراز عقیده یا سخنوری خودمونی . ادامه مطلب

شترقاس

۲۱ اسفند ۱۳۹۱
[ ش َ ت َ ر َ ق ّ ]  صدای افتادن درخت بروی زمین در زمان بریده شدن ، صدای شکستن شاخه درختان ، کشیده شدن صدا در زمان برخورد به علت تعدد شاخه و برگ . ادامه مطلب

مشکی

۲۱ اسفند ۱۳۹۱
(زیر دوشی)  شالهای مشکی رنگ که زمان حمل نخل ، عزاداران زیر نخلی روی دوش خود قرار میدهند. ادامه مطلب

مکل

۱۲ اسفند ۱۳۹۱
[ م ُ ک ُ ]  کسی که از ناحیه دست معیوب باشد ، فلج ، نقص عضو . ادامه مطلب

نجه

۱۲ اسفند ۱۳۹۱
[ ن َ ج ّ َ ه َ]  امر به نهی در پریدن ، نَــــپـّــــَر ، این اصطلاح بیشتر ورد زبون مادر بزرگ ها بود که بجهت مشکلات بعدی دائماً به نوه ها توصیه می کردند " ننه جون از آله جوب نپر پات عیب میکنه " ... ادامه مطلب

ورگیر

۱۲ اسفند ۱۳۹۱
 [ و َ ]  غذایی که دیر هضم باشد ، خوراکی که دارای قوه و کالری بالایی باشد و بزودی شخص احساس گرسنگی نکند . مثل حلیم جو ، کال جوش و ... ادامه مطلب

کز کردن

۰۷ اسفند ۱۳۹۱
[ ک ِ ]  گوشه ای نشستن با حالت زار ، رنجیده خاطر و زانوی غم به بغل گرفتن . ادامه مطلب

پلاسی

۰۷ اسفند ۱۳۹۱
 [ پ َ ]  شخصی که وسایل دست دوم و بُنجُل را خریداری میکند ، در قدیم بیشتر به خریداران کفش های کهنه و وسایل تازه باب شده پلاستیکی اتلاق می شد . در قبال خرید وجهی پرداخت نمی ... دیدن ... ادامه مطلب

لت

۰۷ اسفند ۱۳۹۱
[ ل َ ]  لطمه زدن ، آسیب رساندن ، ایجاد وقفه کردن ، این اصطلاح بیشتر در زمان آبیاری باغ ها استفاده می شده است . اگر شخصی در حال آبیاری باغ ، ناگهان آب از جوی قطع شود و شخص آبیار مجبور میشود برای ... ادامه مطلب

گل کاسه شکنه

۰۲ اسفند ۱۳۹۱
گل لاله وحشی یا کوهی ، این گل چهار پر ( گلبرگ ) دارد میان آن سیاه می باشد.(لاله داغدار) و پرچم این گل شبیه گرزاست ، در قدیم می گفتن هرکس به این گل دست بزند و یا آن را بچیند همیشه ظرف های شکستنی به ... ادامه مطلب

اشگل

۰۲ اسفند ۱۳۹۱
[ ا ِ گ ِ ]  قطعه چوب یا استخوان که در قدیم برای بستن یا مهار کردن دو چیز و یا وسیله ای دیگر که در ابتدا و انتهای شیئی بوسیله طناب یا ریسمان از آن استفاده می شده است در حال حاضر برای بستن کلاه ... ادامه مطلب


  << صفحه 2 از 28 | < 1  [2]  3  4  5  6  7  8  9  10  11  12  ... > >> >>|   >>