برزنامه» داستان‌ و خاطرات » سراب نقره

مطلبی را که ملاحظه میفرمایید توسط استاد عزیز جناب سید اصغر حسینیان نوشته شده و بنده فقط تایپ آنرا انجام داده ام امید است که مورد پسندتان قرار گیرد و نیز اگر کسی از شما دوستان در این مورد اطلاعات بیشتری دارید در سایت قرار داده تا دیگران نیز استفاده نمایند.

یک غار بزرگ یا معدن استخراج شده ی عظیم نقره ....


یک ضرب المثل بسیار قدیمی در باره ی معادن نقره در کوههای کروند هست که می گویند :برای معدن نقره ی کروند باید 10 ریال خرج کرد تا 9 ریال بدست آورد.

صحراهای اطراف دشت کروند و بالای مزرعه « دُر » قبل از ملی شدن صحراها جزو صحاری برز بوده ، البته بین دو روستای برز و کمجان اختلافاتی هم بوده که این موضوع مورد بحث من نیست چون اکنون دیگر با ملی شدن مراتع و صحرا ها دیگر مالکیت آنها متعلق به کدام روستا هست موضوعیت ندارد، اما برای تفهیم آن ضرب المثل که از چندین سال پیش سینه به سینه نقل شده لازم دیدم مطالبی را که از حاج گل محمد عابدینی برای شما علاقه مندان به تاریخ قدیم برز رود بنویسم...

در تابستان امسال 1390 با حاج گل محمد در باره ی خشک شدن چشمه ها و استخراج معادن سنگ صحبت میکردیم سخن بدینجا رسید که ایشان گفتند هر کجا خاک زرد باشد حتما آنجا آب هست و سر گذشتی را از سالهای 1325 بدین گونه نقل نمود که :
من و چند نفر دیگر از اهالی برز مثل استاد حسین گندمی ،مشهدی حسین سهی ، و .....در معدن نقره ی کروند جهت استخراج نقره کار میکردیم چون در آن زمان مهندس حسینی برزی و چند نفر از مهندسین دیگر مجوز استخراج نقره از آنجا را گرفته بودند،من و چندین نفر نزدیک به یکسال در آنجا مشغول به کار بودیم در یکی از روز ها که در چادر استراحت میکردیم مشهدی حسین سهی گفت من می روم در اطراف گشتی بزنم نا گفته نماند که مشهدی حسین شناخت دقیقی از انواع سنگ و خاک داشت و مهندسین هم نظرات او را قبول داشتند و از تجربیات او استفاده میکردند.
چند ساعتی طول کشید و مشهدی حسین بر گشت و بلافاصله گفت شما دلواپس من نشدید و نگفتید مشهدی حسین کجا رفت، من گفتم چرا... حالا بگو که کجا رفتی...؟؟؟ برات اتفاقی افتاده.....؟؟؟ و ایشان ادامه داد: بالای این تپه رفتم و نشستم و به اطراف نگاه می کردم که سوراخی در دامنه ی کوه مقابل توجه مرا بخود جلب کرد از سر کنجکاوی به آن نزدیک شدم، سوراخی بود در دل سنگ که بسختی یک نفر می توانست بصورت درازکش از آن عبور کند، و من نیز بصورت سینه خیز وارد آن شدم و.....

سه چهار متری که جلو رفتم......کمی جلو تر سوراخ کمی وسیع تر شد بطوری که میشد دولا در آن راه رفت اما خیلی تاریک بود و من ترسیدم و برگشتم..........

بعد از اینک مشهدی حسین یک چای خورد چراغ کاربیتی(وسیله ی روشنایی که چاه کن ها همراه خود داشتند) را بر داشتیم و اینبار پنج ، شش نفری بسمت آن حفره رفتیم و به همان صورتی که مشهدی حسین میگفت وارد آن شدیم ....

حدود 10 متر که جلو تر رفتیم به یک محوطه ی وسیعی رسیدیم که به اندازه ی یک اتاق وسیع بود با سقفی بسیار بلند که چهار حفره در آن وجود داشت و وقتی صحبت میکردیم صدا تووی آن میپیچید.

مشهدی حسین گفت برای اینکه گم نشویم یک نفر اینجا بماند و بقیه با چراغ وارد یکی از دخمه ها شویم ...

ما هم همان کار را انجام دادیم راهی بود طولانی و هر چه می رفتیم به جایی نمی رسیدیم خسته شده بودیم که به یک چند راهی دیگر رسیدیم ، بعد از کمی تامل و از ترس آنکه گم نشویم بر گشتیم تا به شخصی که ایستاده بود رسیدیم و وارد راهرو دیگر شدیم و پس از مدتی راه پیمایی باز به راهرو ها و دهلیز های دیگری رسیدیم و بر گشتیم. به این ترتیب تمام راهها را پیمودیم و بی نتیجه از کشف انتهای آن ها برگشتیم...

فردای آن روز آنچه را دیده بودیم برای مهندسین زمین شناسی که سر کشی کارگران را به عهده داشت باز گو کردیم و ایشان گفتند این معدن نقره بوده که استخراج شده ولی امکان دارد انتهای آن هنوز استخراج نشده باشد...
با مسافتهایی که ما در زیر کوه پیموده بودیم و محاسبات مهندسین ایشان گفتند باید از این نقطه شروع کنیم و یک تونل حفر کنیم تا به پایان آن معدن برسیم و این نقطه که مهندسین مشخص کرده کرده بود کمی بالا تر از استخر دوم یا استخر بالایی دُر بود ما کار را شروع کردیم ،دینامیت ها راآماده کرده و شروع کردیم به انفجار کوه......

بعد از چندین روز که تونل را کندیم به یک خاک زرد چسبنده بر خورد کردیم که اگر کلنگ را به آن می زدیم بسختی می توانستیم بیرون بیاوریم چند روز متوالی به کندن این خاک ادامه دادیم. یک روز که شیفت کار من تمام شده بود و در چادر استراحت می کردم مرحوم استاد حسین گندمی و یک نفر دیگر رفتند و مشغول کار شدند . یک ساعتی نگذشته بود که دیدم استاد حسین هراسان و رنگ پریده آمد دَم چادر گفتم چی شده که زود آمدید گفت همینکه کلنگ را زدم .....

گازی با صدای مهیب خارج شد که ما فرار کردیم ، بعد از شستن دست و صورت استاد حسین گندمی ، من و چند نفر دیگربه سمت سوراخ ایجاد شده رفتیم . سوراخی دیدیم به قطر 20 سانتی متر و اثری از گاز نمانده بود حفره را وسیعتر کردیم به اندازه ای که سرمان را داخل آن کردیم و نور انداختیم و به چیز عجیبی بر خورد کردیم.........یک استخر آب

دست از کار کشیدیم و بطرف چادر رفتیم و این جریان را با مهندسین در میان گذاشتیم و ایشان بعد از مشورت تصمیم گرفتند آب آنرا بکشند و ما شروع کردیم به کشیدن آبِ استخر زیر کوه .
چندین روز متوالی همگی آب استخر را می کشیدیم اما سطح آب هیچ تغییری نمی کرد درست مثل اینکه آب به منبع دیگری وصل است و چون کار بیهوده ای بود مهندسین بعد از مشورت با هم کار را تعطیل کردند و از آن صرف نظر کردند.

از ایشان (گل محمد عابدینی)سوال کردم آیا معدن استخراج شده دیگری هم در آنجا وجود دارد،حاج گل محمد گفتند انتهای دره ای که معروف است به لا اسماعیل در آنجا نزدیک به سی چهل چاه بسیار عمیق در دل کوه حفر شده که ما بعضی از آنها را که با خاک دستی پر شده بود خالی میکردیم و هر چه می رفتیم به انتها نمی رسیدیم و یا گاهی به معادنی می رسیدیم که استخراج شده بود و گاهی نیز به سنگ نقره بر خورد میکردیم که از نظر اقتصادی استخراج آن مقرون به صرفه نبود.

از ایشان سوال کردم به نظر شما حفر این چاهها به چه منظوری بوده است؟
پاسخ دادند احتمالا گرفتن هوا برای معدنچیانی که در اعماق زمین مشغول کار بوده اند تا سنگ های نقره را که چون با سرب مخلوط است بسیار سنگین هم هست استخراج کنند.

از ایشان در باره ی قدمت این معادن پرسیدم ، به نقل از از حاج میرزا حسن کمجانی پاسخ دادند این معادن در زمان با یزید نامی استخراج می شده و در همانجا این سنگها را با آتشی که از چوب سنجد می افروختند ذوب میکردند و نقره را از سنگ جدا می کردند و آنقدر چوب سنجد لازم و ضروری بوده که از سمرقند و بخارا می آورده اند و نقره ی استخراج شده را نیز به آنجا می بردند ، در آن زمان ده کمجان وجود نداشته بعدا که معدن نقره تمام شده ،کارگرانی که چندین سال در معادن دُر مشغول کار بوده اند همانجا سکنا گزیدند و ساکنان اولیه ی روستای کمجان را بوجود آوردند اینان در ابتدا خانه هایی در همان دُر داشتند که کُنجه نامیده میشده و بعد ها به علت کم آبی آنجا به مکان فعلی که کمجان نامیده میشود نقل مکان دادند.

البته در این باره سند کتبی نیست و این مطالب سینه به سینه نقل شده ولی وجود معادن و کوره ها وچاهها همه دلیلی بر این مدعا می باشند

در پایان یک سوال مطرح است که آیا آن حفره ی عظیم یک غار بزرگ آهکی می باشد که دارای آب می باشد و در زیر کوههای شمال دُر وجود دارد و آیا به معدن نقره ربطی دارد یا ادامه ی همان معادن است و یا....... جا دارد مسئولین آثار باستانی و گردش گری شهرستان نطنز جهت کشف و شناساندن این مکان اقدام نمایند

در پایان تشکر می کنم از همه ی عزیزانی که حوصله کردند همراه ما بودند و این مطالب را خواندند و باز هم توصیه می کنم اگر کسی در رابطه با این موضوع اطلاعاتی دارد در سایت بگذارد تا همگان در در جریان امر قرار بگیرند
پاینده باشید
فرستنده : محـمد آذرکـمان




برای ثبت نظر خود، باید ابتدا به سیستم وارد شوید
» نظرات
محمد احمد یارندی - ۲۵ امرداد ۱۳۹۰ ۲۲:۳۹
تشکر خیلی جالب بود
نمیدونم چرا از این منطقه ازدهقتا کوه کرکس تا هنجن تاریخ درستی در ست نیست وهمه به صورت خاطره نقل میشه و نه با سند
محبوبه سادات ضیاء برزی - ۲۶ امرداد ۱۳۹۰ ۱۷:۰۲
جلب بود ادم میمونه افتخار کنه یا خجالت بکشه.افتخار به خاطر اینکه متعلق به جایی که قدمت داره و خجالت بابت اینکه حرفی برای زدن نداره
سید مهدی حسینی برزی - ۲۰ آذر ۱۳۹۰ ۰۷:۱۲
ممنون بسیار جالب بود و جای تحقیق و تامل بیشتری است
علی طاهری برزی - ۲۱ دى ۱۳۹۰ ۱۳:۵۰
ممنون ،خیلی متن مفیدی بود.
فاطمه ابوالحسنی برزی - ۳۱ فروردين ۱۳۹۱ ۱۱:۴۴
مطلب بسیار جالبی بود ممنون از شما